Login form

Welcome Guest!

Site friends

Our poll

Rate my site
Total of answers: 88
M A T B O O X

پدر خوانده - صفحه اصلی انجمن

[ New messages · Members · Forum rules · Search · RSS ]
  • Page 1 of 1
  • 1
صفحه اصلی انجمن » بحث های آزاد » فرهنگی و هنری » پدر خوانده
پدر خوانده
matbooxDate: Friday, 2008-09-26, 2:05 PM | Message # 1
Admin
Group: مدیر سایت
Messages: 83
Reputation: 0
Status: Offline
کسانی که اهل سینما هم نیستن تا به حال اسم این فیلن را شنیده اند. فیلمی که مرز بین علم و خاص پسند را شکست و همه پسند شد. فیلمی که تا به حال نظیرش نیامده و شاید نخواهد آمد فیلمی که شروع دوره ی گنگستر سازی سینمای هالیوود بود در این پست به معرفی این فیلم از همه جهات می پردازیم از معرفی فیلم و هنرپیشگان فیلم تا داستان و جایزه ها.

__________________________________________________________________
پدرخوانده -The Godfather-

فیلمی داستانی-جنایی برنده ي جایزه اسکار به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، محصول سال ۱۹۷۲ کمپانی آمریکایی پارامونت است که بر اساس رمانی به همین نام از ماریو پوزو که در سال ۱۹۶۹ نوشته شده، ساخته شده‌است. فیلمنامهٔ این اثر حاصل همکاری مشترک فرانسیس فورد کاپولا و ماریو پوزو است.

Attachments: AlPacino--godfa.bmp (214.2 Kb)


 
matbooxDate: Friday, 2008-09-26, 2:26 PM | Message # 2
Admin
Group: مدیر سایت
Messages: 83
Reputation: 0
Status: Offline
پدرخوانده -The Godfather-


عکس روی جلد نسخه ی VHS این فیلم

فیلمی داستانی-جنایی برنده ي جایزه اسکار به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، محصول سال ۱۹۷۲ کمپانی آمریکایی پارامونت است که بر اساس رمانی به همین نام از ماریو پوزو که در سال ۱۹۶۹ نوشته شده، ساخته شده‌است. فیلمنامهٔ این اثر حاصل همکاری مشترک فرانسیس فورد کاپولا و ماریو پوزو است.

ماجرای فیلم بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ اتفاق می‌افتد و داستان فیلم درباره خانواده مافیایی کورلئونه می‌باشد. در فیلم ستارگانی همچون مارلون براندو، آل پاچینو، رابرت دووال، دایان کیتن و جیمز کان نقش آفرینی می‌کنند.

این فیلم خیلی زود مورد توجه منتقدان و تماشاگران عام، نه تنها در ایالات متحده که در تمام نقاط جهان، قرار گرفت. چندی نگذشت که محبوبیتی بی‌نظیر کسب کرد تا آنجا که حال مقام نخست را در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر وب‌گاه «IMDb» دارد.

به دلیل استقبال فوق‌العاده تماشاگران از این فیلم، دو سال بعد از اکران آن، قسمت دیگری از این فیلم به نام پدرخوانده: قسمت دوم و در سال ۱۹۹۰ نیز قسمت سوم این فیلم با نام پدرخوانده: قسمت سوم ساخته شد.

ليست بازيگران اين فيلم درخشانترين ليست فيلم هاي جهان اسن هر كدام از اين هنرمندان در سال هاي قبل و بعد از پدر خوانده خود نقش اول فيلم هاي ميليوني بوده و هستند هنرپيشگاني همچون مارلون براندو در نقش (دون ویتو کورلئونه) ستاره بي چون و چراي فيلم ال پاچینو در نقش (مایکل کورلئونه) جیمز کان در نقش (سانی کورلئونه) ریچارد کاستلانو در نقش (پیت کلمنزا) رابرت دووال در نقش (تام هاگن) استرلینگ هایدن در نقش (کاپیتان مک کلوزکی) تالیا شایر در نقش (کانی کورلئونه) جان کازال در نقش (فردو کورلئونه) سیمونتا استفانی در نقش (آپولونیا ویتلی کورلئونه) و ستارگان ديگري كه با ديدن فيلم با ان ها آشنا شده و خواهيد شد.
در تصویر زیر که لینکش وجود دارد به این شرح است:
از راست به چپ: جان کازال (فردو)، جیمز کان (سانی)، مارلون براندو (دون کورلئونه)، و آل پاچینو (مایکل)

Attachments: TopActors-TheGo.bmp (308.3 Kb)


 
matbooxDate: Friday, 2008-09-26, 2:43 PM | Message # 3
Admin
Group: مدیر سایت
Messages: 83
Reputation: 0
Status: Offline
داستان این فیلم از این قرار است

توجه: اگر این فیلم را ندیده اید و قصد دارید ببینید داستان این فیلم که در این قسمت آورده شده است را نخوانید.

فیلم در جشن عروسی کانی، دختر دون ویتو کورلئونه، با کارلو ریزی در لانگ بیچ نیویورک، در لانگ آیلند در اواخر تابستان ۱۹۴۵ شروع‌ می‌شود. وقت پدرخوانده برای شنیدن خواهشهای دوستان و زیردستان چاپلوس پر شده است. یکی از این خواهش ها را پسرخوانده او، جانی فونتین خواننده (که گویی شخصیت او از فرانک سیناترا الهام گرفته شده است) مطرح می کند. او به نفوذ کورلئونه برای گرفتن یک نقش در فیلمی که توسط جک ولتز تهیه می شود، احتیاج دارد. دون کورلئونه به او اطمینان خاطر می دهد که همه چیز را درست کند. در این میان، کوچک‌ترین پسر دون، مایکل از خدمتش در جنگ جهانی دوم بازگشته است و به همراه دوست دخترش وارد جشن عروسی می‌شوند.
کمی بعد، وکیل خانواده، تام هاگن وارد فیلم می‌شود. او بی خانمانی آلمانی-ایرلندی، و دوست پسر بزرگ دون کورلئونه، سانی بوده است. دون، هاگن را در کودکی به خانه آورده و مانند پسر خودش او را بزرگ کرده است. حال در بزرگسالی او وکیل شخصی و محرم اسرار خانواده است.

بعد از جشن، هاگن به هالیوود می‌رود و از رییس استودیو، ولتز می‌خواهد که فونتان را در فیلم به بازی بخواند. هاگن از طرف دون کورلئونه به ولتز برای پایان دادن به اعتصاب کاری که در حال از هم گسیختن استودیو بود، پیشنهاد کمک می دهد و اضافه می‌کند که دون لطف او را تا ابد فراموش نخواهد کرد. این خدمت دون در ازای واگذاری نقش کلیدی فیلم به فونتان است. ولتز که هنوز از فونتان به خاطر رابطه‌اش با هنرپیشهٔ جوانی که وی برای شکوفایی و موفقیتش وقت و پول زیادی صرف کرده بود، بسیار عصبانی است، این پیشنهاد را نمی پذیرد. ولتز فونتان را به این خاطر سرزنش می‌کند که باعث شده بود این هنرپیشه آینده‌دار قبل از آنکه توسط او به یک ستاره تبدیل شود از دستش در برود و غضبناک هاگن را از منزلش بیرون می‌کند. صبح روز بعد، وقتی که ولتز از خواب برمی خیزد، سر بریدهٔ اسب اصیلش را در تختخواب خود می بیند.

وقتی که تام به نیویورک برمی‌گردد، خانواده در حال معامله با ویرجیل سولوتزوی ترک، یک دلال با نفوذ هروئین هستند. سولوتزو از دون کورلئونه تقاضای حمایت سیاسی و یک میلیون دلار پول برای واردکردن عمده هروئین و پخش آن می‌کند. علیرغم قول سولوتزو مبنی بر برگشت خیلی خوب پول، دون کورلئونه وارد معامله نمی‌شود، اما سانی بی تجربه برخلاف پدرش به این معامله اظهار علاقه می‌کند. لوکا براسی، انتقام گیر وفادار دون کورلئونه ماًمور جمع آوری اطلاعات از خانواده تاتاگلیا از حامیان سولوتزو می‌شود. او خیلی زود توسط آنها کشته می‌شود. پس از امتناع دون کورلئونه، تام هاگن توسط سولوتزو دزدیده می‌شود. خود دون، اندکی پس از خرید میوه از یک دکه مورد حمله مسلحانه قرار می‌گیرد. با این تصور که دون کورلئونه از بین رفته است، سولوتزو هاگن را راضی می کند که به سانی همان پیشنهادی را بدهد که خود او قبلا به پدرش داده بود. پس از آزادی هاگن، سانی از قبول پیشنهاد سرباز می‌زند و قول می‌دهد که برای تلافی سوء قصد به جان پدرش، که به هر نحو زنده مانده بود، با تمام قوا با تاتگلیاها بجنگد. اکنون خانواده کورلئونه خود را برای جنگ شدید احتمالی با سایر خانواده‌ها نیز آماده می‌کند و سایر خانواده‌های مافیا برای جلوگیری از یک درگیری ویرانگر، علیه کورلئونه‌ها جبهه می‌گیرند. در حالیکه کورلئونه‌ها جمعند و تلاش می‌کنند با لوکا براسی تماس بگیرند، جلیقه براسی به دستشان می‌رسد، جلیقه‌ای که دور یک ماهی مرده پیچیده شده. یک پیغام سیسیلی: «لوکا براسی با ماهی‌ها می‌خوابد.»

مایکل، که در تجارت خانواده وارد نشده‌است، و خانواده‌های دیگراو را به چشم یک غیرنظامی می بینند برای عیادت پدرش به بیمارستان می‌رود. ولی هیچ اثری از افراد پدرش که باید برای محافظت از او کشیک بدهند، نمی‌بیند. بدین ترتیب متوجه می‌شود که برای شلیک مجدد به پدرش، دوباره برنامه‌ای ریخته شده. مایکل با اینکه کمک خواسته، نگران این است که قبل از رسیدن کمک اتفاقی بیافتد. مایکل، انزوی بیگناه را که برای ادای احترام به بیمارستان آمده بود به خدمت خود می‌گیرد. به او می‌گوید که بیرون بیمارستان در کنار او بایستد و تهدیدگرانه خود را مسلح جلوه دهد. بعد از مدتی ماشین‌های پلیس به سرکردگی سروان مک کلاسکی فاسد از راه می‌رسند. مایکل مک کلاسکی را به آدم سولوتزو بودن متهم می‌کند، و او هم با یک مشت فک مایکل را می‌شکند. مایکل در عین بیگناهی در شرف دستگیری است که تام هاگن با کاراگاهان خصوصی از راه می‌رسد. آنها مک کلاسکی را تهدید می کنند که اگر در کارشان دخالت کند، حکم دادگاه را اجرا می کنند. مک کلاسگی صحنه را واگذار می کند و دون در امنیت قرار می‌گیرد.
ادامه دارد


 
matbooxDate: Friday, 2008-09-26, 2:47 PM | Message # 4
Admin
Group: مدیر سایت
Messages: 83
Reputation: 0
Status: Offline
در ادامه، مایکل داوطلب می‌شود که سولوتزو و محافظش، سروان مک کلاسکی را از بین ببرد. آنها در یک رستوران با سولوتزو و مک کلاسکی یک نشست صلح ترتیب می‌دهند. مایکل با اسلحه‌ای که قبلاً با دستور سانی در پشت مخزن آب دستشویی مخفی شده، هردوی آنها را در آنجا می‌کشد.
از ترس دستگیرشدن قاتل، مایکل به سیسیل فرستاده می‌شود و آنجا تحت حمایت دن تماسینو، دوست قدیمی دون کورلئونه قرار می‌گیرد. او در شهر کورلئونه، در حین قدم زدن با محافظانش، مسحور آپولونیای زیبا می‌شود و پس از یک معاشقه کوتاه او را به همسری می‌گیرد. در این خلال، در آمریکا، دون کورلئونه از بیمارستان به خانه می‌آید، و با شنیدن اینکه کشتن سولوتزی و مک کلاسی کار مایکل بوده، پریشان می‌شود. سانی به عنوان رهبر خانواده برادرش فردو را به لاس وگاس می فرستد تا با تجارت قمارخانه آشنا شود.

در نیویورک، سانی تندمزاج شوهر خواهرش را به خاطر بدرفتاری با کانی، خواهر آبستنش، به شدت کتک می‌زند. پس از آنکه کارلو، کانی را برای بار دوم کتک می‌زند، سانی به تنهایی برای انتقام جویی به دنبال او می‌افتد. او که در یک باجه عوارض راهداری کمین کرده، با ضرب گلوله از پا در می‌آید. دون کورلئونه به جای ادامه انتقام جویی‌ها، در یک جلسه با سران پنج خانواده، ترتیبی می‌دهد که پسر کوچکش بتواند در امنیت کامل به خانه برگردد. در سیسیل، مایکل آماده بازگشت به آمریکا می‌شود. قبل از حرکت، یک بمب در ماشین وی کار گذاشته می‌شود. اما به جای او، آپولونیا کشته می‌شود.

در جلسه سران خانواده‌های نیویورکی، دون درمی‌یابد که شخص پشت این جنگ‌ها و مرگ سانی، دون امیلیو بارزینی است، و نه فیلیپ تاتاگلیا.

مایکل از سیسیل بر می‌گردد و با کی، دوست دختر سابقش تماس می‌گیرد. می‌گوید که به او احتیاج دارد، پدرش به فعالیت خود خاتمه داده، و در طی پنج سال، خانواده کورلئونه کاملاً قانونی خواهد شد. اکنون در نبود سانی و به علت زرنگ نبودن فردو به اندازه کافی، مایکل مسوول خانواده شده است.

مایکل عازم نوادا می‌شود. در لاس وگاس، در هتل-کازینویی که نیمی از سرمایه آن از کورلئونه‌هاست، و توسط مو گرین (شخصیتی که احتمالاً از باگزی سیگل الهام گرفته شده) اداره می‌شود، فردو، برادر مایکل از او استقبال می‌کند. میکایی مارکر دن، جانی فونتان را نیز فرامی‌خواند، و از او می‌خواهد که قراردادی را امضا کند که طی آن سالی چند مرتبه با کازینو در تماس جدی درآید، و همچنین از او خواهش می کند که دوستانش در هالیوود را هم به سوی کازینو سوق دهد. فونتان از فرصت پیش آمده برای تلافی لطف دون خوشحال می شود.

مايكل درصدد است که تجارت روغن زیتون در نیویورک را رها کند و خانواده را به نوادا بیاورد. به مو گرین پیشنهاد خرید سهمش را می‌دهد. اما از آنجایی که گرین تصور می‌کند که کورلئونه‌ها ضعیف هستند، و او میتواند سهمش را به قیمت بهتری به بارزینی بفروشد، این پیشنهاد را با گستاخی رد می‌کند.

مایکل همراه همسرش کی، و پسرش آنتونیو به خانه برمی‌گردد. در یکی از لطیف ترین صحنه های فیلم، ویتو کورلئونه متذکر می‌شود که دشمنان مایکل با تلاش برای ترتیب دادن یک نشست توسط آشنایان مورد اطمینان، درصدد کشتن او هستند. در عین حال اعتراف می‌کند که همیشه امیدوار بوده که پسر کوچکش هیچگاه غرق تجارت خانواده نشود. کمی بعد، دون کورلئونه در حالیکه با نوه‌اش آنتونی در باغ بازی می‌کند، به دلیل سکته قلبی جان می‌سپارد.

در مراسم خاکسپاری، کاپورژیم خانواده، تسیو به مایکل پیشنهاد یک نشست با دون برازینی را در مرغزارهای تسیو می‌دهد، یعنی جایی‌ که مایکل احساس امنیت کند. مایکل این پیشنهاد را می‌پذیرد، ولی تسیو به خانواده خیانت می‌کند. مایکل تصمیم می‌گیرد تا قبل از تعمید خواهرزاده‌اش عازم حرکت نشود.در ادامه مایکل ترتیب کشتن سران سایر خانواده‌ها را می‌دهد. روکو لامپونه فیلیگ تاتاگیا را ترور می‌کند. آل نری امیلیو برازینی را می‌کشد. پیتر کلمنزا به ویکتور استراسی شلیک می‌کند. ویلی ویسی کارمین کونوئه را به قتل می‌رساند. در همین خلال، مو گرین هم در لاس وگاس کشته می‌شود. این لحظه‌های نفس‌گیر آدمکشی‌ها به‌وسیله تدوین موازی با صحنه شرکت مایکل در مراسم مذهبی تعمید هم‌زمان شده است. وقتی که تسیو و تام هاگن آماده ترک جلسه می‌شوند، بارزینی، از افراد هاگن، تسیو را محاصره می‌کند و او را به داخل ماشین خود می‌آورد. او دیگر هرگز دیده نمی‌شود. تسیو میگوید: «به مایک بگو که این فقط یک تجارت بود.»

کمی بعد، به دنبال ردیابی قتل سانی، مایکل به کارلو می‌رسد و آنقدر دنبال کار را می‌گیرد که او به نقشش در قتل اقرار می کند. پیشنهاد می‌شود که کارلو به لاس وگاس تبعید شود، ولی در ماشین توسط کلمنزا خفه می شود. در انتهای فیلم، کی می‌بیند که کلمنزا و روکو کاپرژیم جدید به مایکل ادای احترام می‌کنند، دستش را می‌بوسند و او را «دون کورلئونه» خطاب می‌کنند. در به روی او بسته می‌شود، و این در حالی است که مایکل دقیقا همانی شده که پدرش نمی‌خواست.


 
matbooxDate: Friday, 2008-09-26, 2:51 PM | Message # 5
Admin
Group: مدیر سایت
Messages: 83
Reputation: 0
Status: Offline
اين فيلم چندين جايزه اسكار را برده است و چندين جايزه را نبرده است (يعنب نامزد دريافت بوده) و اين مهر تاييد ديگري بر اين فيلم است كه آن را بهترين فيلم جهان قرار دهد.
اين جوايز از اين قرارند:
برنده اسکار بازیگر مرد نقش اصلی برای مارلون براندو
برنده اسکار بهترین فیلم
برنده اسکار فیلم‌نامه اقتباسی برای کاپولا و پوزو
نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای جیمز کان
نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای ال پاچینو (كه در قسمت هاي بعدي اين فيلم نقش اول بود)
نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای رابرت دووال
نامزد اسکار کارگردانی برای فرانسیس فورد کاپولا
نامزد اسکار طراحی صحنه برای آنا هیل جانستون
نامزد اسکار تدوین برای ویلیام رینولدز و پیتر زینر
نامزد اسکار موسیقی متن برای نینو روتا
نامزد اسکار صدابرداری برای چارلز گرنزبچ، ریچارد پورتمن و کریستوفر نیومن


 
صفحه اصلی انجمن » بحث های آزاد » فرهنگی و هنری » پدر خوانده
  • Page 1 of 1
  • 1
Search: